قبل از حضور سرور ابری در دنیای رایانه ، پروژههای IT آغاز و پایان مشخصی داشتند و انتخاب یک تیم رهبری مناسب برای آنکه تمام افراد حاضر در پروژه وظیفهٔ خود را به درستی انجام دهند، از عوامل اصلی موفقیت در کار محسوب میشد. در عصر حضور سرور ابری، این پروژهها به جای آغاز و پایان مشخص، چرخههایی از تغییر و پیشرفت دارند. به عبارتی ، وجود این چرخهها به این معنی است که این پروژهها هیچگاه به پایان نمیرسند. میتوان گفت این پروژهّها دائماْ در حال تغییر و تحول هستند.
لزوم وجود سرمایهگذاران در پروژه های سرور ابری چیست ؟
گاهی مدیران پروژهها باید در حین کار برای کم کردن بینظمی و پراکندگی و تکرار بیمورد اطلاعات و یا برای رفع یک نیاز فوری در شرکت ، در خصوص پلتفرمها و تکنولوژی مورد استفاده تصمیم بگیرند. این مدیران برای طراحی یک ساختار باید مجموعهٔ وسیعی از گزینههای موجود تکنولوژی نوین را به خوبی بشناسند. نظارت بر امنیت سیستم و نحوهٔ عملکرد ، به نوعی مدیریت و کنترل فعالیتهای پنهانی در سیستم IT است. لذا این نظارت یکی از چالشهای روزمرهٔ دنیای IT به حساب میآیند. بسیاری از واحدهای IT با استفاده از رایانش ابری از فرایندها و ابزار جدید DevOps برای تسهیل در انجام امور و تصمیمگیری استفاده میکنند. با این حال، هنوز هم سازمانها برای برقراری تعادل ، برای پروژههای خود سرمایهگذار نیاز دارند. سرمایهگذاران یک پروژهٔ IT نقش اصلی را در حفظ هر یک از اعضای تیم در جایگاه خود، بر عهده دارند. این سرمایهگذاران تطابق اولویتهای سازمان با نیازهای کسب و کار را تضمین میکنند و در مواردی که اهداف رقابتی وجود دارند، تصمیمگیری را آسانتر میکنند.
علاوه بر این ، زمانی که سازمان اقدام به ترکیب IaaS و PaaS جدید سرور ابری و سرور مجازی و تکنولوژیهای هوش مصنوعی و کانتینرها میکند، سرمایهگذاران پروژه میتوانند خطر بروز وقفه در تجزیه و تحلیل که سبب بروز تأخیر در تصمیمگیریها و ایجاد اختلال و اتلاف منابع میشود، را به حداقل برسانند. توانایی آنها در تشخیص و تعیین اینکه « چه چیزی باید تکرار شود » ، سبب ادامهٔ چرخهٔ کسب و کار میشود و مقابلهٔ افراد تیم با یکدیگر را کاهش میدهد .
به یاد داشته باشید که به سادگی انتخاب کنید.
وقتی صحبت از انتخاب سرمایهگذاران میشود ، زیاد هم کم است. در جایی مشغول بودم که بیش از ده سرمایهگذار داشت. وقتی زمان تصمیمگیری فرا میرسید، همه به یکدیگر نگاه میکردند و منتظر بودند تا دیگران نظر خود را اعلام کنند. وقتی یک نفر نظر خود را اعلام میکرد، به ندرت پیش میآمد که سایرین با وی توافق نظر داشته باشند. بر اساس این تجربه، عقیده دارم که باید کار را بر مبنای تعدادکم سرمایهگذار ، اما با شرح وظایف مشخص و معین برای هر یک قرار داد.
سرمایهگذاران در یک پروژهٔ IT معمولاْ باید سه نقش کلیدی زیر را بر عهده داشته باشند:
- صاحب کسب و کار : این فرد اغلب مالک اپلیکیشن تولید شده و یا اپلیکیشن منتقل شده که به سرور ابری و سرور مجازی است. این فرد یا افراد باید نیازها و خواستههای کاربران نهایی پروژه را مطرح نمایند. در آغاز کار پروژه بیشترین حجم کاری بر عهدهٔ این افراد است.
- مدیر سازمانی : اغلب مدیر اجرایی IT است که نقش حامی پروژه را بر عهده دارد. راهها و روشهای پیشنهادی برای پیشبرد پروژه باید به تأیید و تصویب این فرد برسد. این فرد باید در تمام ظول مدت اجرای پروژه به صورت فعال حضور داشته باشد.
- مشاور عملیاتی: این افراد که عموماْ پول یا سمت بالایی ندارند، کسانی هستند که اعضای تیم برای دریافت راهنمایی به دنبالشان هستند و کسانی هستند که توانایی جذب حامی و سرمایهگذار برای انجام پروژه را دارند.
معمولاْ مدیر سازمانی که مسئول انجام پروژه است ، صاحب کسب و کار و مشاور عملیاتی را انتخاب میکند. ممکن است افراد خاصی نیز بسته به پروژه در این تصمیمگیریها دخیل باشند. نباید در انجام این فرایند عجله کرد. اگر فرد نامناسبی را به عنوان صاحب کسب و کار انتخاب کنید، در پایان کار ، پروژهٔ انجام شده قادر نیست اهداف کسب و کار را تأمین کند. اگر مدیر سازمانی نتواند موانع را برطرف کند و آگاهانه و با سرعت عمل مناسب تصمیم بگیرد، پروژه از مسیر خود خارج شده و دچار تأخیر میشود. یک مشاور عملیاتی ناکارآمد نمیتواند اطمینان لازم را در همکاران خود ایجاد کرده و آنها را نسبت به درستی و کارآمدی مسیر و روش انتخابشده قانع سازد که این امر منجر به بروز مشکلات بهرهوری و مسائل اخلاقی میشود.
در زمان گزینش افراد و تهیهٔ لیست سرمایهگذاران،در مقایسه با کسانی که در یک زمینهٔ خاص ،مثل امنیت، دانش و یا مهارت دارند ، تنها افردی را انتخاب کنید که میتوانند در تمام طول پروژه به صورت فعال و موثر حضور داشته باشند. اگر اختلاف نظری در مورد انتخاب بهترین سرمایهگذاران وجود دارد، تصمیم نهایی بر عهدهٔ مدیر پروژه خواهد بود.
حل اختلافات
بیتردید مواردی پیش میآید که سرمایهگذاران با یکدیگر و یا با سایر مشاوران پروژه اختلاف نظر داشته باشند. وجود این اختلاف نظر طبیعیتر از نبود آن است. به نظر میرسد که همه چیز به خوبی پیش میرود که ناگهان در اثنای یکی از مراحل اصلی کار ، یکی از سرمایهگذاران تغییر رویه میدهد، تصمیم میگیرد که شیوهٔ فعلی ، راه درست انجام کار نیست و بدون هیچ دلیل خاصی پیشرفت کار را متوقف میکند. اشکالی ندارد که بین مراحل کار استراتژی کلی را مورد تجدید نظر قرار دهیم، اما کسی که به دفعات و بدون دلیل مخالفت میکند ، برای ادامه و پیشرفت پروژه خطرناک است. ضربالمثل « پیشگیری بهتر از درمان است .» اینجا مصداق پیدا میکند. بهترین راه پیشگیری از چنین اتفاقی آن است که تمام سرمایهگذاران را از ابتدای کار و در تمام طول انجام پروژه، با آن درگیر کنید. وقتی یک سرمایهگذار در انجام پروژه سهیم باشد، به احتمال کمتری تغییر رویه داده و دائماْ مخالفت میکند، زیرا در تمام مراحل کار در تصمیمگیریها سهیم است. البته این موضوع برای تمام مخالفان صدق نمیکند. گاهی در پس برخی از فعالیتهای خرابکارانه ، دلایل سیاسی وجود دارند. در چنین شرایطی ، گاه لازم است برای کاهش اختلافات و رفع مشکلات مسئولان بالاتر مانند CIO یا CTO وارد میدان شوند.